...

ساخت وبلاگ
هنوزم وقتی یکی بهم میگه تا آخرش پات وایمیستم قند تو دلم آب میشه !

هنوزم وقتی یکی از ته دل میگه دوست دارم غرق خوشی میشم !

هنوزم وقتی کسی میگه بذار پا به پات بیام و خوشبختت کنم دلم میلرزه !

هنوزم عزیزم گفتنش تا ته دلمو میلرزونه!

اما دیگه اون دختر کوچولوی دیروز نیستم . . .

همون دختر کوچولویی که وقتی عاشق شد دنیا رو به هم ریخت و میگفت : همین و میخوام !!!

دیگه بزرگ شدم !!!

میدونی کی بزرگ شدم ؟

همون موقع که تموم آرزوهام و رویاهام از بین رفتن !!!

همون موقع که تموم امیدم به ناامیدی تبدیل شد . . .

و من مات و مبهوت موندم و خیره شدم . . .

آخه باورم نمیشد...

باورم نمیشد زندگی انقدر باهام بیرحم باشه !

باورم نمیشد آخرش انقدر تلخ باشه !

اما الان دیگه باور کردم !

خیلی سخت بود اما باور کردم که زندگی همیشه شیرین نیست !

باور کردم که فقط عشق کافی نیست !

باور کردم که خیلی چیزا باید باشه تا عشق هم بمونه !

که فقط یه چیز نادرست میتونه عشقت و ازت بگیره !

اینکه فقط عشقت پاک باشه و وفادار باشی هیچ چیزی عوض نمیشه !

باور کردنش سخت بود برام اما باور کردم !!!

حالا دیگه نمیتونم دل به یه عشق غیر ممکن بدم !

دیگه نمیتونم قدم تو راهی بذارم که میدونم آخرش چقدر تلخه ، چقدر سرده و چقدر درده . . .

دیگه نمیتونم . . .

پس عزیزی که خواستی غیرممکن و ممکن کنی ، از من دلگیر نشو اگه رفتم !

دلگیر نشو اگه بهت فرصت عاشقی ندادم !

دل منم گرفت وقتی اون همه مردونگی رو دیدم و ازش گذشتم !

واسه منم خیلی سخت بود گذشتن از اون همه عشق ، اون همه وفادارای و اون همه صداقت و پاکی !!!

خیلی سخت بود که از همچین چیزی بگذرم وقتی تشنه ی یه ذره مردونگی باشی!

وقتی تو جهنمی، قدر کسی که ساده ازت نمیگذره رو بیشتر میدونی !

وقتی بی مهری ببینی قدر وفادارای رو بیشتر میدونی !

وقتی زخمی باشی فقط یه ذره مرهم میخوای که آروم بشی !

تشنه میشی !!

تشنه ی یکم عشق ، یکم وفاداری ، یکم مردونگی . . .

من قدرت و میدونم عزیزم بهتر از هر کس دیگه اما . . .

ببخش که نمیتونم همسفرت باشم !

ببخش که باید برم !

اما بدون واسم عزیز شدی !!! ارزشمند شدی !!!

و حالا هم حسرت شدی !!!

حسرت اینکه کاش غیرممکن نبودی !!!

کاری ازم برنمیاد جز رفتن . . .

باید برم و ازت بگذرم . . .

اما همیشه برای خوشبختیت دعا میکنم !

و هیچوقت یادم نمیره وقتی تو اوج بی اعتمادی بودم چطور اعتماد کردن رو بهم یاد دادی !

و هر وقت به یادت بیفتم لبخند میزنم و از خدا میخوام که همیشه شاد باشی . . .

انسانهای خاص...
ما را در سایت انسانهای خاص دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shayad-vaghty-digar بازدید : 160 تاريخ : يکشنبه 25 آذر 1397 ساعت: 7:20