هنوزم وقتی یکی از ته دل میگه دوست دارم غرق خوشی میشم !
هنوزم وقتی کسی میگه بذار پا به پات بیام و خوشبختت کنم دلم میلرزه !
هنوزم عزیزم گفتنش تا ته دلمو میلرزونه!
اما دیگه اون دختر کوچولوی دیروز نیستم . . .
همون دختر کوچولویی که وقتی عاشق شد دنیا رو به هم ریخت و میگفت : همین و میخوام !!!
دیگه بزرگ شدم !!!
میدونی کی بزرگ شدم ؟
همون موقع که تموم آرزوهام و رویاهام از بین رفتن !!!
همون موقع که تموم امیدم به ناامیدی تبدیل شد . . .
و من مات و مبهوت موندم و خیره شدم . . .
آخه باورم نمیشد...
باورم نمیشد زندگی انقدر باهام بیرحم باشه !
باورم نمیشد آخرش انقدر تلخ باشه !
اما الان دیگه باور کردم !
خیلی سخت بود اما باور کردم که زندگی همیشه شیرین نیست !
باور کردم که فقط عشق کافی نیست !
باور کردم که خیلی چیزا باید باشه تا عشق هم بمونه !
که فقط یه چیز نادرست میتونه عشقت و ازت بگیره !
اینکه فقط عشقت پاک باشه و وفادار باشی هیچ چیزی عوض نمیشه !
باور کردنش سخت بود برام اما باور کردم !!!
حالا دیگه نمیتونم دل به یه عشق غیر ممکن بدم !
دیگه نمیتونم قدم تو راهی بذارم که میدونم آخرش چقدر تلخه ، چقدر سرده و چقدر درده . . .
دیگه نمیتونم . . .
پس عزیزی که خواستی غیرممکن و ممکن کنی ، از من دلگیر نشو اگه رفتم !
دلگیر نشو اگه بهت فرصت عاشقی ندادم !
دل منم گرفت وقتی اون همه مردونگی رو دیدم و ازش گذشتم !
واسه منم خیلی سخت بود گذشتن از اون همه عشق ، اون همه وفادارای و اون همه صداقت و پاکی !!!
خیلی سخت بود که از همچین چیزی بگذرم وقتی تشنه ی یه ذره مردونگی باشی!
وقتی تو جهنمی، قدر کسی که ساده ازت نمیگذره رو بیشتر میدونی !
وقتی بی مهری ببینی قدر وفادارای رو بیشتر میدونی !
وقتی زخمی باشی فقط یه ذره مرهم میخوای که آروم بشی !
تشنه میشی !!
تشنه ی یکم عشق ، یکم وفاداری ، یکم مردونگی . . .
من قدرت و میدونم عزیزم بهتر از هر کس دیگه اما . . .
ببخش که نمیتونم همسفرت باشم !
ببخش که باید برم !
اما بدون واسم عزیز شدی !!! ارزشمند شدی !!!
و حالا هم حسرت شدی !!!
حسرت اینکه کاش غیرممکن نبودی !!!
کاری ازم برنمیاد جز رفتن . . .
باید برم و ازت بگذرم . . .
اما همیشه برای خوشبختیت دعا میکنم !
و هیچوقت یادم نمیره وقتی تو اوج بی اعتمادی بودم چطور اعتماد کردن رو بهم یاد دادی !
و هر وقت به یادت بیفتم لبخند میزنم و از خدا میخوام که همیشه شاد باشی . . .
انسانهای خاص...برچسب : نویسنده : shayad-vaghty-digar بازدید : 160